کمتر از یک سال به موعد گذر از مکانیزم ماشه در توافق هستهای مانده است. رویارویی ایران با نظم غربی و بازگشت توجهها به خاورمیانه از ۷ اکتبر شرایط جدیدی ایجاد کرده است. گزارش جدید دبیر کل آژانس نکتهی ویژهای نداشت. اما قطعنامه سه کشو اروپایی نشانهای از عزم جهانی برای مقابله با تهدید جمهوری اسلامی در این منطقه دارد.
استفادهی تهدیدآمیز و خطرناک جمهوری اسلامی از توان موشکی در چند ماه گذشته این ارادهی جهانی را به یک کمپین قدرتمند منطقهای متصل کرده است.
جمهوری اسلامی از آبان ۹۷ و با خروج رسمی ترامپ از توافق اوبامایی برجام شرایط متفاوتی را ایجاد کرده است. در همان دولت روحانی ذخایر غنیشدهی اورانیوم (حدود) ۴درصدش را ۸ برابر کرد. این مقدار از زمان ریاست جمهوری رئیسی تا امروز دوبرابر شده است و درمجموع به حدود ۵هزار کیلوگرم رسیده است. در دوران رئیسی تا امروز حدود ۸۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰درصد و حدود ۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد تولید شده است. در این ۶ سال تعداد سانتریفیوژها دوبرابر شده و به ۱۲هزار رسیده است.
درحالیکه زمانی حتی ۱۰ درصد این مقدارها خط قرمز هستهایشدن محسوب میشد، جمهوری اسلامی پیدرپی این موارد را گذرانده است و هیچ اتفاقی نیفتاده است. اورانیوم با غنای ۶۰ درصد از نظر کارشناسان فقط کاربرد نظامی دارد. اما جمهوری اسلامی چند سال است که این غنییازی را انجام میدهد. جمهوری اسلامی درباره پرسشهای پیشین و دو محل مشکوک پاسخی نداده است. همکاریها با آژانس را کاهش داده است. برنامهی موشکهای دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای را پیشرفت داده است. زمان گریز هستهای به کمتر از یک هفته رسیده است. ذخایر برای تولید چندین کلاهک کافی است.
اما همچنان از گریز هستهای جمهوری اسلامی سخن گفته میشود. برخی با توجه به اشراف اطلاعاتی ایالات متحده و اسرائیل امکان تبدیل اورانیوم به کلاهک را بعید میدانند و درنهایت غنیسازی چندده کیلو تا چندصد کیلو اورانیوم تا ۹۰ درصد را ممکن میدانند.
اسرائیل هم در عملیات روزهای پاسخ نشان داده است که تمرکز را بر یک حلقهی کلیدی و منحصربهفرد برنامهی موشکی یا هستهای قرار میدهد و با ضربه به یک بخش از زنجیرهی تولید سلاح (موشک یا هستهای) میتواند مهار و اطمینان نسبی ایجاد کند.
اما برای بسیاری از ایرانیان که بیش از دو دهه با عبارات گریز هسته و خط قرمز هستهای و موشکی (از سوی نظم غربی) روبرو بودهاند و نگرانیهایشان چندبرابر و شرایط زندگیشان بدتر شده است، اکنون این پرسش وجود دارد که آیا اساساً چیزی بهنام گریز هستهای یا خط قرمز در برنامه هستهای یا آنچه مشکل هستهای نامیده میشود، وجود دارد.
مقامات جمهوری اسلامی معتقد بودند که هستهای بهانه است و بعد از هستهای غرب به سراغ موشکی و حقوق بشر میرود. امروز نوبت آنها هم (شاید) رسیده است. آنها انرژی هستهای را برای تامین برق میخواستند. برقی که به یکی از مهمترین بحرانها (و بهقول خودشان ناترازیها) تبدیل شده است. جمهوری اسلامی اینروزها بیشتر از بازدارندگی موشکی (و هستهای) سخن میگوید و اینبار نیز بهنظر میرسد که باز قرار است آنچه برای بازدارندگی از جنگ است، به عامل برعکسش (جنگ) تبدیل شود.