سایه سنگین کردها: تهدید استراتژیک ترکیه در شرق فرات

هیچ کدام از قدرت‌های جهانی منافع بلند‌مدتی در مناقشات سوریه نداشتند.

حفظ بشار اسد و ایجاد پایگاه هوایی-دریایی توسط روس‌ها بخشی از مانور القای بازگشت یک ابرقدرت محو شده از صحنه‌ جهانی بود که در پی آن ایالات متحده را به این بحران ناخواسته می‌کشید. با درگیر شدن ایالات متحده، روس‌ها فرصت بیشتری یافتند تا اهدافشان را در شرق اروپا پیگیری کنند و “کمان بی‌ثباتی در اروپا” (Archie of Instability) را تقویت کنند.

دولت اوباما تمام تلاشش را کرد تا وارد این مناقشه بصورت مستقیم نشود. “خط قرمز” اوباما برای استفاده بشار اسد از تسلیحات شیمیایی بارها به چالش گرفته شد و هربار به بهانه‌ای اوباما از مداخله پرهیز می‌کرد.

پس از تلاش‌های ناموفق سازمان سیا (CIA) برای ایجاد و گسترش “ارتش آزاد سوریه” از مسلمانان میانه‌رو و نیروهای سکولار (پس از صرف صدها میلیون دلار)، تنها گزینه ممکن برای حضور معنادار در شرق رودخانه فرات “یگان‌های مدافع خلق” کردها بودند که اگرچه خاستگاه تاریخی کمونیستی داشتند اما در شرایط وقت متحدینی ضروری بحساب می‌آمدند.

نزدیکی با “یگان‌های مدافع خلق” آمریکا را در تقابل مستقیم با متحد استراتژیکش در منطقه یعنی ترکیه قرار داد. برندسازی مجدد از نیروهای کرد کمونیستی بنام “نیروهای دموکراتیک سوریه” و پوشش رسانه‌ای بین‌المللی از مبارزات آنها اگرچه برای افکار عمومی غرب پذیرفتنی بود اما ترکیه با آگاهی از اهداف پنهان این گروه‌ها هرگز به این جریان تن نداد.

حمایت آمریکا از “یگان‌هان مدافع خلق” با توجه به پیوند استراتژیک این یگان‌ها با پ‌ک‌ک به هیچ صورت برای ترکیه قابل قبول نبود و تهدیدی امنیتی جدیی برای مناطق شهری ترکیه در شمال سوریه به حساب می‌آمد. نبود موانع جغرافیایی در مرز شرقی سوریه با ترکیه امکان اتحاد کرد‌های سوریه و ترکیه را فراهم می‌آورد.

از آنجا بود که ترکیه به دو منظور خواهان منطقه امن ۳۲ کیلومتری در مرز شد؛ اول اینکه امکان حفاظت از عملیات‌های تروریستی داشته باشد و دوم اینکه سیل مهاجران سوری را در این مناطق اسکان دهد.

با شکست مذاکرات سه‌جانبه میان “یگان‌های مدافع خلق”، دولت ترکیه و ایالات متحده، دونالد ترامپ در طرح صلحی دستور خروج نیروهای آمریکایی از منطقه را صادر کرد و اجازه کنترل امنیتی مرز مشترک سوریه و ترکیه را به‌ اردوغان سپرد. ترامپ گفته بود که هدف ما شکست داعش بود و تعهد نامحدودی در حمایت از کردهای سوریه نداده بودیم.

در واقع تمرکز ترامپ بیش از آنچه به خاورمیانه و روس‌ها باشد به خطر فزاینده چینی‌‌ها در منطقه هند-آرام بود. اما واکنش ناقص ترکیه(بدلیل بحران‌های مالی) و فرصت‌طلبی‌های بازیگران دیگر مانع از این شد که نیروهای آمریکایی بصورت کامل از منطقه خارج شوند. تحریم ترکیه توسط کنگره آمریکا که اکثریتی دموکرات داشت در همین زمان صورت پذیرفت.

برای ترکیه بود و یا نبود دولت بشار اسد هرگز مسئله اصلی نبوده، مهم‌ترین مسئله برای آنها عدم ایجاد و استقرار بخش خودمختار کردنشین در شرق رودخانه فرات بود. زمین‌های حاصلخیز آن‌ منطقه که بیش از پنجاه‌ درصد زمین‌های زراعی سوریه را تشکیل می‌دهند و تسلط بر سد طبقا (بر رودخانه فرات) که یکی از اصلی‌ترین نیروگاه‌های برقی در سوریه است از سویی و دسترسی نیروهای کرد به ذخایر نفتی شرق سوریه از سوی دیگر از عومل اصلی نگرانی ترک‌ها در خودمختاری منطقه کردنشین بود.

حمایت از گروه‌های مذهبی و وامانده از قدرت در منطقه غربی مرز مشترک همچون إدلب و أعزاز در این سال‌ها توسط ترکیه برای زمانی بود که خلأ قدرت در سوریه ایجاد شود. ترکیه از سه عامل تضعیف روزافزون جمهوری اسلامی در منطقه، تغییرات سیاسی در ایالات متحده و عدم امکان مداخله روسیه برای ایجاد آنچه “منطقه امن”(Safe Zone) نامیده شده، بیشترین استفاده را خواهد کرد.

Total
0
Shares