با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ایالات متحده وضعیت درگیریها در اوکراین و خاورمیانه تغییر کرده است. در خاورمیانه احتمال پایان وضعیت کنونی و آغاز چندمرحلهای آتشبس در جبهههای جنوبی و شمالی اسرائیل علیه گروههای حماس در غزه و حزبالله در لبنان وجود دارد.
اسرائیل دست قدرتمند را دارد و پیشرفتهایی در اراده و خواستش داشته است. رفتار متفاوت سوریه برای پذیرش کامل در اتحادیه عربی و خودداری عراق از درگیریها فضا را برای یک وضعیت جدید (یا نظم جدید) ایجاد میکند. یمن نیز در این طرح کنترل یا دگرگون میشود. اما جمهوری اسلامی همچنان یک چالش جدی باقی خواهد ماند.
پیمانهای منطقهای تا مدتی پنهانی و کُند پیش خواهد رفت. اما ارادهی کشورهای عربی برای توسعه اقتصادی و امنیت کامل مانع از تغییر اهداف و جهتگیری کلی کشورهای عربی میشود. ارادهی صلح اعراب و اسرائیل جدی است. دکترین چندجانبهگرایی ایالات متحده (رهبری آمریکایی از طریق قدرتهای منطقهای همپیمان) در دورهی ترامپ از طریق استراتژی صلح از طریق قدرت پیش خواهد رفت. بنابراین نیاز به شکلگیری قدرت منطقهای در خاورمیانه وجود دارد.
همکاری عربستان و اسرائیل ایجاد این قدرت را تسهیل میکند. پیمان امنیتی ایالات متحده با عربستان و همکاری نزدیک اسرائیل و ایالات متحده مقدمات را فراهم کرده است. احتمالاً ترکیه ناراضی است. اما مجبور به پذیرش و همکاری خواهد بود. مصر نیز برای تقویت این وضعیت همراهی میکند. چنین وضعیتی جبههآرایی علیه جمهوری اسلامی را بهخوبی نشان میدهد.
نگرانی از تهدیدهای جمهوری اسلامی یکی از علتهای طرح و پیشرفت پیمان ابراهیم (صلح اعراب و اسرائیل) در یک دهه اخیر بوده است. ۷ اکتبر و تحولات پس از آن نیز این مسئله را تشدید کرده است. ضربههای غیرمنتظره و قدرتمند اسرائیل به حزبالله لبنان نیز نشان از توان محدودسازی و حتی نابودسازی تهدید جمهوری اسلامی داشته است. با وجود همه نگرانیهای کشورهای عربی و دیگر کشورهای منطقه، زمان تصمیمگیری درباره جمهوری اسلامی فرا رسیده است.
اسرائیل امیدی به تغییر رفتار جمهوری اسلامی ندارد و مایل است که تغییر رژیم را یک ضرورت معرفی کند. اما کشورهای منطقهای و جهانی همچنان مایلند که نوعی از توافق مطلوب تحمیلی برای ایجاد امنیت را فراهم کنند. دیپلماسی فعال اینروزها با جمهوری اسلامی به این امید است. گرچه بهنظر میرسد که گفتگوها همیشه صلحآمیز نیست و تهدید به ایجاد ناامنی و ضربات جدی به تاسیسات نفت و گاز کشورهای عربی و اخلال در ترانزیت سوخت نیز مطرح میشود. اما گویا منزویسازی و مهار جمهوری اسلامی آسان نیست.
یکی از درسهای بزرگ ۷ اکتبر این بود که مهار و کنترل نیروی متخاصم تضعیفشده به امنیت منجر نمیشود. چنین نیروهای تضعیفشدهای همیشه ارادهی تخریب و آسیب دارند. اطمینان و امنیت بدون حل مسائل ممکن نخواهد بود. شاید یک ویژگی شخصی رئیسجمهور منتخب دونالد ترامپ هم در اینجا کمک کند. او بهشدت تمایل به حل مسائل و تمامکردن دارد. تعلیق و ناتمامی موضوعها را نمیپسندد. گاهی همین موجب خطا میشود. ولی در خاورمیانهی امروز بعید است که این ویژگی مشکلی ایجاد کند.
بههرحال شرایط برای یک نظم جدید فراهم است و یک تصمیم سخت وجود دارد. آیا باید همهچیز تغییر کند یا برخی مسائل را میتوان مهار کرد. شاید اگر میزان توان و ارادهی روسیه و چین هم در تحولات خاورمیانه روشنتر بود، امکان نتیجهگیری روشنتر بود. باوجوداین میتوان دربارهی ادامهی درگیریهای اسرائیل و جمهوری اسلامی چند گزاره را حتمی دانست.
اسرائیل توانایی اصلی جمهوری اسلامی را از او خواهد گرفت. اسرائیل اجازهی ادامهی فعالیتهای گروههای مسلح همپیمان را نخواهد داد و برنامهی شکست تا نابودسازی آن نیروها را پیگیری میکند. دومین توانایی جمهوری اسلامی توان موشکی و پهپادی است که در غیاب نیروی هوایی، نیروی دریایی و نیروی پدافندی تنها تکیهگاه نظامی جمهوری اسلامی است. ضربات اسرائیل در عملیات روزهای پاسخ بر متوقفسازی این توان تمرکز داشته اشت.
روزهای پاسخ دو هدف را پیگیری میکرد. اول نابودسازی توانایی ضعیف پدافندی جمهوری اسلامی و دوم مختلسازی برنامهی ساخت موشکهای بالستیک میانبرد و دوربرد را هدف گرفت. نابودی تاسیسات میکسر سوخت موشک مهمترین اقدام بوده است. ضربات البته گستردهتر از این بوده است. اما مزیت اطلاعاتی اسرائیل در اینجا خود را نشان داده است. بخشی از برنامهی موشکی که منحصربهفرد بوده است، در چرخهی کامل ساخت موشک هدف گرفته شده است. این متوقفسازی (ولو چند ماهه) میتواند شرایط درگیری را تغییر دهد.
با توجه به این ویژگیها میتوان به سراغ مسئلهی سلاح هستهای رفت. برنامهی هستهای ایران هنوز وارد مرحلهی نهایی ساخت سلاح هستهای نشده است.
اما تهدیدی که دسترسی به سلاح هستهای ایجاد میکند، ممکن است که کل نظم منطقه را تغییر دهد. گرچه بعید میرسد که هیچیک از کشورهای دارای سلاح هستهای از آن در مواردی غیر از تهدید سرزمینی استفاده کنند، ولی چالشهای آن با محاسبات معمول هم نباید اجازهی این دسترسی را بدهد.
با توجه به حساسیتها و تجربهی عملیات روزهای پاسخ احتمال حمله به یکی از بخشهای زنجیرهی هستهای جمهوری اسلامی در روزهای آینده (حتی قبل از استقرار دولت جدید ایالات متحده) فراوان است. توانایی اطلاعاتی اسرائیل و ایالات متحده در این مسئله تعیینکننده خواهد بود. بهویژه که تاسیسات اورانیوم آلایندگی محیطی زیادی ندارد و این اقدام میتواند بدون سروصدا باشد.
البته این اقدام یک وضعیت ویژه ایجاد خواهد کرد. گرچه عملیات نظامی اسرائیل محدود خواهد بود، ولی ممکن است که جمهوری اسلامی را به مرز استیصال برساند. جمهوری اسلامی توان بقا در وضعیت کنونی تشدید تحقیر و فشار را ندارد.
مجموعهای اتفاقات چند ماه گذشته نوعی مخمصهی تحقیرشدگی ایجاد کرده است که توان کنترل سیاسی را از حکومت تهران میگیرد. امری که هر لحظه ممکن است که به تصمیمهای متفاوت برای تشدید تنش و درگیری در منطقه منجر شود.