زنی تنها در دانشگاه: از کنش نمادین تا پیچیدگی‌های روایت‌سازی اعتراضی

انتشار تصویرها و ویدئوهایی از یک زن جوان در دانشگاه علوم و تحقیقات همچنان در رسانه‌های فارسی‌زبان و شبکه‌های اجتماعی مورد توجه است. اطلاعات اندک درباره‌ی او و علل آن پوشش در فضای دانشگاهی ابهام‌ها رو بیشتر کرده است. معمولاً در فضای دانشگاهی شناسایی افراد آسان‌تر است و حمایت‌های گوناگون مانند همراهی، محافظت تا هماهنگی برای بازتاب کنشِ اعتراضیِ احتمالی وجود دارد. تنهایی این زن و عدم همراهی دانشجویان با وی و حتی نوعی از تعجب، طعنه و دوری دانشجوها و همچنین تداوم ابهام‌ها درباره هویت و علت پوشش او و روایت‌های نادقیق (و حتی متعارض) تحلیل اجتماعی را دشوار کرده است.

روایت‌های غالب این اقدام را اعتراضی به حراست دانشگاه و به‌عنوان یک کنشِ نمادین معرفی می‌کند. گرچه تا لحظه‌ی بازداشت و سوارکردن او به یک خودرو هیچ نشانه‌ای از درگیری دیده نمی‌شود، ولی تبعیض‌ها و فشارهای حکومتی علیه زنان به‌ویژه پس از اعتراض‌های سراسری پس از کشته‌شدن مهسا امینی در شهریور ۱۴۰۱ این زمینه را ایجاد کرده است که این یک کنش اعتراضی بوده است. آنچه که در این روایت محل تردید است، عدم جدیت و خشونت حراست دانشگاه و دانشجویان همسو با حکومت در طول این‌مدت و قبل از اقدام برای برهنه‌شدن کامل بود. در تمام ویدئوها و تصاویر دانشجویان زیادی حضور دارند که شناخت عمومی از آن‌ها مبین این است که بسیاری از آن‌ها در شرایط مختلف به سیاست‌های حکومت معترض بوده‌اند. اما در این مورد هیچ همراهی‌ای با آن زن نکردند و حتی برخی نیز به بی‌اعتنایی یا تعجب و سخره می‌پرداختند. اساساً هیچ نشانه‌ای از یک کنش نمادین اجتماعی و سیاسی وجود نداشت.

بسیاری معتقدند که این کنش باید در ادامه کنش نمادین ویدا موحد یا حداقل مشابه خشم سپیده رشنو و درگیری‌اش با ریحانه ربیعی درنظر گرفته شود (البته در روایت‌ها مشابهتی با دختر آبی یا مادر قمی یا زن که روسری‌ش را به زمین می‌کوبد، بیان نمی‌شود). ولی برخلاف آن دو که از ابتدا روایت‌سازی اجتماعی و سیاسی وجود داشت، در این‌مورد چنین مسئله‌ای وجود نداشت. اساساً تبدیل نارضایتی به اعتراض و سیاسی‌کردن اعتراض و بازنمایی آن به‌عنوان کنش اجتماعی و سیاسی علاوه‌بر زمینه‌های لازم به اراده‌ی اجتماعی یا سیاسی نیز نیاز دارد. در تحلیل اجتماعی شاید بتوان این اقدام را خالی از اراده‌ی اجتماعی و سیاسی به‌مانند خودسوزی محمد بوعزیزی در تونس دید و خشم و استیصال دربرابر تحقیر سیستمی و ازدست‌رفتن آینده را به‌شکلی که شاید دیگران تکرارش نکنند، ابراز می‌کند و الهام‌بخش و تحریک‌کننده دیگران می‌شود. خشمی که شاید برخی عناصر آن را تبدیل‌کنندگان به جنبش اجتماعی نپسندند و حتی نادیده‌ش بگیرند. چنانکه در روایت بوعزیزی تحقیر مرد جوان توسط مامور زن کنار گذاشته می‌شود یا در روایت دختر علوم و تحقیقات شرایط روحی و سابقه‌ی او درنهایت کنار گذاشته می‌شود.

شکست جنبش ۱۴۰۱ پیامدهای زیادی داشت. کشته‌شدن آرمیتا گراوند و مدیریت آن توسط حکومت به‌شکلی که جنبشی درپی نداشته باشد، پیام جدی‌ای برای پژوهشگران و کنشگران داشت. بررسی تحولات دو سال گذشته نیز نشان می‌دهد که استفاده از مفهوم انقلاب زنانه چالش‌های زیادی در پی داشته است. در شرایطی که اعتراضات در ایران علیه‌ی مردان نیست و اعتراض علیه‌ی سیستم (قوانین و ایدئولوژی حکومتی) است، استفاده از مفاهیم ترجمه‌ای و غیرمرتبط با جامعه ایران بیشتر توسط گروه کوچکی از رسانه‌ها و فمنیست‌های (عمدتاً خارج ایران) بر کنش‌های اعتراضی بار شده است و نمی‌تواند نارضایتی، خشم و بیزاری در جامعه ایران را توضیح دهد. با توجه به آسیب‌شناسی شیوه‌های مبارزه و تمرکز بر نتیجه‌گیری‌های مفید برای جامعه، امروز بخش زیادی از جامعه روایت‌سازی‌های غیرسودمند را نمی‌پسندند. بنابراین با وسواس بیشتری نسبت به ماجرای زن با پوشش متفاوت در دانشگاه نگاه می‌کنند. جهت‌گیری جامعه احتمالاً با توجه به کنترل حکومت به آن فرد و احتمالاً انتشار برخی تصاویر دوربین‌های مدار بسته و روایت خود فرد و خانواده و نزدیکانش، چالش‌هایی برای مخالفان حکومت ایجاد کند. حتی احتمالاً حکومت از برخورد سیاسی (تشکیل پرونده امنیتی) برای آن زن معترض خودداری کند.

پرسش کلیدی برای مخالفان حکومت احتمالاً این خواهد بود که چه‌چیزی مبارزه است و کدام مبارزه درجهت پیشبرد یک جنبش قدرتمند مفید خواهد بود. یعنی هر رفتار و واکنش از سر خشم و استیصال و بیزاری می‌تواند مبارزه باشد. آیا هر کنش نمادین فردی یا جمعی ارزش مبارزاتی دارد. آیا کنش‌ها باید مستقیم و درخدمت یک برنامه مبارزه یا در پیوند با نیروهای سیاسی و اجتماعی باشد. بدون رویارویی هوشمندانه مخالفان با این‌موارد نمی‌توان امیدی به برتری اراده‌ی مخالفان نسبت به حکومت داشت.

گرایش عمومی رسانه‌ها (به‌ویژه تحت تاثیر هیجان شبکه‌های اجتماعی و رفتارهای رقابتی گروه‌هایی که دیده‌شدن را به‌معنای وزن سیاسی و اجتماعی می‌دانند) نیز به مشکلات اضافه می‌کند. متاسفانه آن زن در دانشگاه خودش به سوژه‌ی همبستگی تبدیل نشد. تنها ماند. در روایت‌سازی‌ها نیز ممکن است این اتفاق بیافتد و موضوع و عاملی برای جمع‌آوردن اراده‌ها و نیروها نشود. باید تاکید کرد که بدون تحلیل انتقادی و جدی و بدون فهم سیاسی دقیق از چنین مواردی ممکن است که آنچه به‌نظر مفید می‌آید پس از مدتی سرگرم‌سازی به مشکلی در راه تغییر‌ات واقعی تبدیل شود.

Total
0
Shares