دونالد ترامپ در ماههای پایانی ریاستجمهوریش در سال ۲۰۲۱ سندی را از حالت محرمانه خارج کرد که نشان دهنده عزم جدی آمریکا در جلوگیری از گسترش قدرت دریایی و تهاجمی چین بود. این سند به نام «چارچوب استراتژیک ایالات متحده آمریکا برای محور هند-اقیانوس آرام» در ژانویه ۲۰۲۱ منتشر شد که دربرگیرنده استراتژی آمریکا در حفظ قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا در منطقه و حمایت از کشورهای دموکراتیک همچون هند، ژاپن و کره جنوبی بود.
شروع اقدامات دولت محافظهکاران به رهبری ترامپ در کنترل سیاست تهاجمی چین به سال ۲۰۱۷ بازمیگردد که در نشست اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا با شروع مجدد گواد(گفتوگوهای چهارجانبه امنیتی میان ایلات متحده، ژاپن، هند و استرالیا) کلید خورد که منجر به احیای روابط نظامی چندجانبه برای دسترسی به دادههای دقیق جغرافیای-ماهوارهای و اشتراک فناوریهای دفاعی پیشرفته به اعضای گواد شد.
بدنبال آن دولت ترامپ پس از تصویب سلسله طرحهایی مرتبط به حمایت از تایوان بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰، سرانجام قانون تضمین حمایت از تایوان (The Taiwan Assurance Act) را در سال ۲۰۲۰ به تصویب رساند تا از استراتژی دفاعی تایوان در جنگ نامتقارن حمایت کند و در نهایت با حمایت آمریکا به مشارکت تایوان در سازمان ملل و نهادهای منطقهای بینجامد.
اقدامات چین در دریای جنوبی آن در سالهای گذشته نوعی از «باجخواهی آبی» از کشورهای کوچکتر منطقه بحساب آمده و این تعرضها در پوششی از قوانین ناقص و یا تفسیرپذیر بینالملل امتداد پیدا کرده است. مواردی همچون تنش با فیلیپین در منطقه اسپراتلی با ایجاد جزائر مصنوعی و متعاقبا پایگاه نظامی در آنها و مناقشه با ژاپن در جزایر غیرمسکونی سنکاکو تنها نمونههای کوچکی از سیاستهای تهاجمی جمهوری خلق چین است.
با نزدیکشدن به پاسخ اسرائیل به جمهوری اسلامی و احتمال جدی ضربههای قدرتمند به زیرساختهای انرژی و سوخت میتوان احتمال ناامنسازی ترانزیت دریایی را یکی از پاسخهای دردسترس جمهوری اسلامی دانست. پیوندخوردن ادعاهای امارات متحده در این شرایط با ارادهی جدی جهانی برای امنیت ترانزیت دریایی نفت از خاورمیانه میتواند یک هشدار باشد.
در سالهای گذشته همزمان با اوجگیری تنشها و رویارویی جمهوری اسلامی با نظم جهانی، امارات متحده عربی (و شورای همکاری کشورهای عربی) ادعای مالکیت بر سه جزیرهی همیشه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را مطرح کرده است. این ادعا چون در پیوند با همکاریهای اقتصادی و روابط دوستانه کشورهای عربی با قدرتهای منطقهای و جهانی مطرح میشود، گاهی توانسته با حمایت حقوقی آنها همراه میشود. این استقبال نهفقط توسط کشورهای نظم غربی که از سوی دشمنان نظم غربی هم بارها ابراز شده است. روسیه و چین نیز با توجه به روابط دوستانه و روابط اقتصادی گسترده با کشورهای عربی با این ادعاها همراهی کردهاند.
گرچه امارات متحده با کارت تضمین مسیر انرژی به مناقشه بیپایهای دست زده که میتواند منشا مشکلات بیشتری در آینده باشد، اما این فقدان دولت ملی در ایران است که توان حفظ تمامیت سرزمینی ایران را به مخاطره انداخته و نشانه دیگیریست برای اپوزیسیون ملی ایران جهت آمادگی برای ایجاد دولتی متحد با نظم نوین غربی و پرهیز از خلأ قدرت در ایران پس از جمهوری اسلامی.
فرصتطلبی امارات متحده برای پیشبرد گامبهگام موضوع برای ایجاد شرایط مناسب برای موفقیت ادعایش بر سه جزیرهی ایرانی نوعی از «باجخواهی آبی» است که در نبود دولت ملی در ایران که حافظ منافع ملی باشد تهدیدی دائمی بر تمامیت سرزمینی ایران باقی مانده. تعهد آمریکا در دریای چین جنوبی نمونه خوبی از تعهد آمریکا در دفاع از دموکراسیها و متحدین استراتژیکش است و در صورت تغییر رژیم در ایران به سیستمی متحد با نظم نوین غربی میتواند نقطه پایانی بر این تهدید باشد.