مسئله خشونت یکی از چالشبرانگیزترین موضوعهای گذار به دموکراسی است و مفهومهایی چون گذار مسالمتآمیز، گذار مسالمتجویانه و گذار بدونسلاح در اینجا اهمیت مییابد.
یکی از عوامل اصلی گذار، خشمِ برآمده از انباشت نارضایتی و مشکلات است و بهعلت ابهام درباره مرز خشم و خشونت، گاهی هر اعتراضی -بهویژه در زمانی که سرکوب وجود دارد- خشونتآمیز دانسته میشود.
همچنین تمایزی که بین نفی و منعِ هرگونه خشونت در رویکرد خشونتپرهیزی مطلق با مهار و دفعِ خشونت در رویکرد دفاع مشروع وجود دارد، دو دیدگاه متفاوت را ایجاد کرده است که یکی را میتوان مسالمتآمیز و دیگری را مسالمتجو دانست.
در رویکرد مسالمتجویانه علیرغم تلاش برای پرهیز از خشونت و هدفگذاری برای رسیدن به یک وضعیت بدونخشونت و در شرایطی که راهی برای مقابله با سرکوب باقی نمانده است، میتوان از خشونتِ کنترلشده و محدود استفاده کرد.
این رویکرد خشونتِ ضروری برای گذار به دموکراسی، میتواند فقط در محدوده دفاع مشروع باشد و اقدامِ مستقیمِ فردِ سرکوبشده دربرابر فردِ سرکوبکننده باشد. یا میتواند در محدوده مبارزه شهروندی (نافرمانیِ مدنی و مبارزه منفی) توسط همه کسانی که به یک بیعدالتی یا نادرستی معترضاند، علیه همه افراد و اجزای سیستمی باشد که عاملِ نادرستی و بیعدالتی (و سرکوب) است.
بههرحال مسئله خشونت یک امر متقابل است که بنیادِ مقاومت در برابر استبداد را شکل میدهد. در ارزیابی انواع گذار به دموکراسی بهسختی میتوان نمونهای را یافت که از مقاومت و خشونتِ ضروری استفاده نکرده باشد. بنابراین بهتر است که از مفهوم مسالمتجویانه بهجای مسالمتآمیز استفاده کرد.
انواع گذار را میتوان براساس دو مفهوم گذارهای مسلحانه و گذارهای بدونسلاح نیز دستهبندی کرد که گذارهای بدونسلاح معادل گذارهای مسالمتجویانه است و گذارهای مسلحانه مجموعه گذارهای مبتنی بر جنگ، دخالت بشردوستانه خارجی، سازماندهی گروههای چریکی و مبارزههای شهری در مراحل پایانی گذار است.
از توییتر مجید توکلی