محافظت از مردم برابر دستگاه سرکوب در «لحظه صفر»

مهدی حاجتی- سردبیر اندیشکده مسائل ایران

افرادی که در نوروز شعار دادند سد بزرگی را شکستند که با حملات نیروهای ضدملی در خارج از کشور از یک سو و فشار امنیتی جمهوری اسلامی از سوی دیگر همراه خواهد بود. وظیفه نیروی ملی ایجاد مومنتومی (تکانه‌ای) است که مانع بازگشت فضا به پیش از این شود.

این مومنتوم از یک سو حاصل فداکاری نیروهای ملی مانند مجیدرضا رهنورد و ابول کورکور است و از سوی دیگر نتیجه عمل سیاسی و بسط گفتمان ملی توسط رهبری ملی شاهزاده رضا پهلوی. در واقع در مسیر ارگانیک یک انقلاب، قدرت بین ملت و رهبری ملی در این رفت و برگشت ها یکدیگر را تقویت می‌کنند تا لحظه نهایی فرا برسد. تمام تلاش دشمنان ایران نیز برای درهم شکستن این مومنتوم و بازگشت به عقب خواهد بود تا پنجره فرصتی که رهبری ملی تصویر می‌کند بدون موفقیت از بین برود.

اما وظیفه نیروی ملی محافظت از «جنبش اجتماعی»است، چه این محافظت با به خدمت گرفتن مغناطیس «مداخله خارجی» برای خرد کردن کمر دستگاه سرکوب باشد و چه درصورت تضاد منافع با نیروی خارجی، تدارک لجستیکی چیزی که آن را می‌شود «سلاح ملی» نامید. تعریف سلاح ملی هم چیزی نیست جز آن اسلحه ای که در دستان نیروی ملی چون ابول کورکور است و تحت فرمان رهبر ملی فقط و فقط برای محافظت از جان شهروند ایرانی برابر دستگاه سرکوب برکشیده می‌شود و فردای پیروزی با فرمان رهبری ملی تحویل دولت ملی مستقر می‌گردد.
در شرایط موجود اما مهمترین وظیفه، تلاش برای ایجاد پیوندی حفاظتی بین «مداخله خارجی» و«جنبش اجتماعی» است، چرا که اگر اولی از دومی پررنگ‌تر شود جامعه به حالت انتظار می‌رود و ابتکار عمل از دست نیروهای ملی خارج می‌شود. اما وقتی دومی پررنگ شود اولی نیز در صورت وجود مجبور می‌شود خود را به خدمت اهداف نیروی ملی برگرداند.
در این مرحله از تغییر، نیروی سیاسی ملی با اتکا به قدرتی که میان ملت می‌جوشد که به مرکز ثقل این نیرو یعنی رهبری ملی منتقل می‌شود خواهد توانست بازیگران بین‌المللی را وادار کند دشمنی خود را تنها در محدوده جمهوری اسلامی و نه دشمنی با ایران تعریف کنند.

مردمی که هزینه می‌دهند از نیروی سیاسی ملی انتظار دارند همگام با رهبری ملی در دو سطح برنامه و عمل، آمادگی کسب قدرت برای حفاظت از شهرها و امنیت اجتماعی و اقتصادی را داشته باشند. به شکلی که امکان تحرک نیروهای متخاصم چه از سوی جمهوری اسلامی و چه گروه‌های تروریستی مانند مجاهدین خلق در وقت ضرورت سلب شود.

گرفتن ابتکار عمل در نزد نیروهای ملی موجب می‌شود که نه از موضع ترس که از موضع راه‌حل با بحران‌ها مواجه شوند. نیروی سیاسی ملی عامل شرایط موجود نیست اما در برابر آیندگان از بابت توانایی خود مسئول است. سرمایه اجتماعی رهبر ملی امکانی به نیروی سیاسی ملی می‌دهد تا از موضع نمایندگان صاحبان حقیقی ایران با دیگران مواجه شود. این نمایندگی در شرایط عادی با رای عمومی محقق می‌شود اما تا پیش از آن حفاظت از ایران و شهروندانش را نمی‌توان معلق کرد.

اضطرار شرایط نیازمند شهامت و اراده پولادین است. نیروهای سیاسی تاریخ‌ساز جهان با همین اراده با جوامع خود روبرو شدند. آن چه به نیروی سیاسی ملی مشروعیت می‌بخشد تلاش برای احقاق حق حاکمیت ملی است که حقی است بنیادین. باقی ماندن فرقه اشغالگر ۵۷ (غالب و مغلوب) خطری است که کیان ایران و تمام شهروندانش را تهدید می‌کند. هم خطر و هم راه حل مشخص است.

Total
0
Shares