پانتهآ گرشاسبی
اخیراً برخی تلاش کردهاند حکومت محمدرضا شاه پهلوی را با رژیم بشار اسد در سوریه مقایسه کنند. این قیاس، به دلیل تفاوتهای عمیق در اهداف، روشها و نتایج، نه تنها غیرواقعبینانه که حتی مضحک است. در این مقاله به تفاوتهای اساسی میان این دو رهبر و حکومتهای آنها پرداخته خواهد شد.
حکومت پهلوی: توسعهگرایی و آزادی
محمدرضا پهلوی نه تنها به عنوان یک پادشاه، بلکه به عنوان یک رهبر اصلاحطلب و توسعهگرا شناخته میشود. اصلاحات او در قالب انقلاب سفید شامل اقداماتی چون:
– آزادی زنان: اعطای حق رأی به زنان پیش از بسیاری از کشورهای اروپایی و فراهم کردن فرصتهای شغلی و آموزشی برابر برای آنان.
– اصلاحات ارضی: بازتوزیع زمینهای بزرگ و کاهش نابرابری در مالکیت زمین.
– مدرنیزاسیون: سرمایهگذاری در زیرساختهای اقتصادی، صنعتی، و فرهنگی کشور.
– آموزش و بهداشت: ساخت مدارس و دانشگاههای مدرن، ارتقاء سطح سواد، و ایجاد سیستم بهداشتی پیشرفته.
این اقدامات نشاندهنده تمایل او به ایجاد یک جامعه سکولار، مدرن، و مبتنی بر ارزشهای جهانی بود. او تلاش میکرد ایران را به یک قدرت منطقهای و کشوری پیشرفته تبدیل کند. ایران در دوران پهلوی دوم در مجاورت قطب کمونیستی جنگ سرد بود و طبعا فضای سیاسی وقت هیچ شباهتی به عصر ارتباطات نداشت.
رژیم اسد: دیکتاتوری و سرکوب خشن
از سوی دیگر، خاندان اسد (حافظ اسد و بشار اسد) حکومتی را ایجاد کردند که بر پایه ترس، سرکوب، و خشونت سیستماتیک بنا شده بود:
– سرکوب گسترده: زندانی کردن و کشتار صدها هزار نفر از مخالفان سیاسی و مرگ نیممیلیون نفر پس از بهار عربی و پناهندگی ۶ میلیون سوری، تنها بخشی از عواقب حکومت خاندان اسد بود
– فقدان آزادیهای اجتماعی: حقوق شهروندی و آزادیهای اجتماعی تنها به وفاداران اسد تعلق میگرفت و سایر گروهها مذهبی و قومی از کمترین آزادیهای اجتماعی برخوردار نبودند.
– تمرکز قدرت: حکومتی خانوادگی و قبیلهای که با استفاده از نیروی نظامی و اطلاعاتی، کشور را کنترل میکرد.
– ویرانی اقتصادی: عدم توسعه اقتصادی و افزایش فقر و نابرابری در میان مردم سوریه.
بشار اسد، بهویژه در جریان جنگ داخلی سوریه، مرتکب جنایاتی شد که از نظر وسعت و شدت با دیکتاتوریهای منطقه هموچون صدام حسین و معمر قذافی هم قابل مقایسه نبود.
تفاوتهای کلیدی میان پهلوی و اسد
– جهتگیری حکومتها: محمدرضا پهلوی حکومتی سکولار و توسعهگرا داشت، در حالی که خاندان اسد حکومتی نظامی و قبیلهای را اداره کردند.
– تعامل با مردم: پهلوی به دنبال ایجاد فرصتهای برابر و ارتقاء سطح زندگی بود، اما اسدها با استفاده از خشونت و سرکوب، مخالفان خود را نابود کردند.
– نتایج حکومتها: دوران پهلوی شاهد پیشرفتهای چشمگیر و رشد اقتصادی استثنایی (مشابه آنچه چین در دهه گذشته و ژاپن و کره جنوبی در دهههای پیش از آن تجربه کرده بودند) بود، بهبود شاخصهای سلامت و تاسیس نهادهایی برای توسعه انسانی متناسب با توسعه اقتصادی همچون دانشگاهها و موسسات عالی از دیگر ویژگیهای دوران پهلوی دوم بود، در حالی که حکومت اسدها از بحرانهای انسانی و اقتصادی برای کنترل اقوام دیگر و حفظ منافع شخصی و گروهی استفاده می کرد.
انقلاب ایران: اشتباهی تاریخی
انقلاب ۱۳۵۷، که توسط گروههای اسلامیست و چپگرای کمونیست هدایت شد دارای عوامل متعددی بود؛ اما نتیجه این انقلاب برخلاف ادعاهای اولیه، نه آزادی و عدالت، بلکه ایجاد حکومتی ایدئولوژیک و استبدادی شد که با اصول سکولاریسم و مدرنیته فاصلهای عمیق داشت.
قیاسی که بین شاه و اسد صورت میگیرد، تلاش برای بازنویسی تاریخ و توجیه اشتباهات انقلابی آن دوران است. در واقع مقایسه شاه با اسد نوعی تحریف تاریخی است که مانع از درک صحیح اشتباهات گذشته و برنامهریزی برای آینده میشود. شناخت واقعیتهای دوران پهلوی و تمایز آن با حکومتهایی مانند اسد میتواند به بازسازی تصویر یک ایران سکولار و توسعهیافته کمک کند.